سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دست خط ...

نظر

برادرانی که اون زمان با ما در کردستان بودند الآن همه سردار هستند. سردار شهید صیاد شیرازی، سردار صفوی، سردار اصفهانی، ... البته اینجا بیشتر شهیدان ما از برادرانی اصفهانی بودند.اسم این تپه را باید میگذاشتند تپه اصفهانیها . اصفهانیها اینجا دهها شهید دادند.ما روی این تپه و تپه روبرو که تپه دیدگاهِ ما بود 100 تا شهید دادیم.تپه دیدگاه پایگاه اصلی ما بود‍، مسئولان اونجا می آمدند. گروهکها توی تمام شهر با گذاشتن کیسه های خاک روی هم از روی جاده ها به سمت ما تونل زده بودند، می آمدند جلو تا نزدیک تپه و اینجا با ما درگیر میشدند. ما با هم رودررو می جنگیدیم. یک نفر ما در برابر 20 نفر از اونها میجنگید. نیروهای ما کمتر بودند، ولی الحمدالله پیروزی با ما بود. کردستان مشهور شده به کردستان شهیدپرور. این کردستان همینجوری به دست نیامد. این کردستان که امروز شما آرام میبینید ، همینطوری به دست نیامده ، زحمتهای زیادی برای آزادیش کشیده شده. برادران سپاه شهید زیاد دادند.

 اگر برادران سپاه برای ما فداکاری نمیکردند، کردستان آزاد نمیشد. ما شرمنده آنها هستیم. نباید اینطور میشد، ولی چاره ای نبود. ما همه با هم برادر شدیم و کردستان را آزاد کردیم. کردستان الآن در اختیار شماست. مردم کردستان، مردم سنندج مهمان نواز هستند. مسلمان هستند، و هر زمان هم احتیاج باشد، همه آماده فداکاری هستند. السلام علیکم و رحمت الله و برکاته.

 تاااااا عمو رحیم حرفاش تموم شده بروبچا دورش جمع شدن برا سئوال پرسیدن.
منم جِسم وسط آ پرسیدم:اصفهانیهایی که فرمودین اینجا با شما بودن، از کدوم لشکر بودن؟
عمو رحیم:اون زمان هنوز لشکرها تشکیل نشده بود. اعزامی از اصفهان بودن. اولین مسئول برادری بود که دوره دیده ی لبنان بود- از دوستان دکتر چمران- و بعد از ایشان هم برادر رضاییمسئول شد.
یکی از بروبچا پرسید: مگه نمیگن اون زمان تجهیزات نداشتین ، پس چطور میجنگیدین؟
عمو رحیم: ما از کرمانشاه تامین میشدیم.
بروبچا مشغولی پرسیدن بودند . منم راه افتادم اطرافی تپه را رصد کنم. راس راستی مسلط به شهر بود. تپه های روبرو هم که ...کاش میشد اونجاهم می رفتیم..........
راه افتادیم به سمت
باشگاه افسران در سنندج.